سایت " روزشمار جنبش کارگری ایران" ؛ با اعتقاد به مبارزات مستقل کارگران و دفاع از مطالبات بیواسطه آنان دربرابر نظام سرمایه داری ایران، تلاش دارد که استقلال عمل این مبارزات را درتمام عرصه ها و بویژه در تنظیم اخبار مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران و جنبش های اجتماعی ( زنان - پرستاران - دانشجویان و جوانان - معلمان - بازنشستگان - ملیت های ساکن ایران ) و زندگی کودکان خیابانی کار، با ارائه منابع خبر روز شمارنماید.
تلاشم بر این بود که در این سایت آرشیو روزشمار را که طی سال های متوالی انتشار داده ام ، جای دهم .
همکاری یکایک فعالان کارگری وتشکل ها و نهادهای کارگری و ارسال به موقع اخبار به سایت " روز شمار جنبش کارگری ایران" ما را در پیشبرداین وظایف توامان کمک می نماید.
با احترام
امیر جواهری لنگرودی
گفتگوی هفته : در برنامه امروز گفتگوی کارگری همراه باامیر جواهری سخنگوی کانون همبستگی با کارگران ایران بمانند هر جمعه در خدمت شما بودیم و ایشان ضمن اشاره به چند نکته از جمله برگزار نشدن دادگاه حمید نوری بدلیل ابتلا به کوید ۱۹ در هفته گذشته ،در سخن آغازین به پرسش های ما در مورد مهمترین و اخبار در هفته گذشته و همینطور تجمع پراکنده پرستاران در کنار معلمان، توضیح دادند.
گفتگوی هفته : در برنامه گفتگوی کارگری این هفته همراه با امیر جواهری پس از سخن آغازین به سئوالات ما در مورد تحرکات معلمان و بازنشستگان، دادگاه حمید نوری و آخرین تحرکات کارگران سیندیکای شرکت واحد پاسخ گفتند.
گفتگوی هفته : در برنامه گفتگوی کارگری این هفته همراه با امیر جواهری که با اجرای شاهین کاظمی انجام شد. پس از سخن آغازین ایشان به پرسش های شاهین در رابطه با نگاهی به تجمعات کشاورزان اصفهان و به آتش کشیدن چادر ها . خواست کشاورزان و نیازهای آنان بر سر چیست ؟ صحبت کردند.
مجله کارگری هفته - امیر جواهری در باره اعتراضات کارگری و بحث کارورزی
مجله کارگری: اخبار کارگری و دستمزدها، فراخوان اعتصاب شورای شورایهماهنگیتشکلهایصنفی فرهنگیان
امیر جواهری لنگرودی در نشست وبیناری گذار؛ قدرت نیروی عظیم انسانی و جایگاه جنبشها(۳۱ تیرماه ۱۳۹۷)
تلویزیون دریچه گفتگوی فرامرز رفیعی با امیر جواهری لنگرودی پیرامون : قتل های خاموش وبررسی اعتصاب کارگر زندانی رضا شهابی
گفتگوی امیر جواهری با رفیق مهرنوش اشترانی از خانواده های جانفشانان کشتار دهه شصت و یکی از سخنگویان کمیته برگزاری هفتمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران
گفتگوی امیر جواهری با احسان حقیقی نژاد یکی از سخنگویان گرد هم ائی سراسری
گفتگوی امیر جواهری با محمد رضا شالگونی پیرامون چگونگی سازمانیابی تشکلهای مستقل و سراسری کارگران
مجله کارگری ، اخبار و اعتراضات روزجهانی کارگر و هفته معلم از امیر جواهری
بار دیگر و به مانند هر سال، دزدان و کارگر فروشان و غارتگران ارزشهای تولید شدهی طبقه ما، در اطاقهای دربسته جمع شده تا «حداقل دستمزد کارگران» سال ۱۴۰۲ را به ثمن بخس، بهدور میز تشریفاتی رقم زنند تا ثروتی را که کارگران تولید میکنند، بالا بکشند.
نمایشی تکراری و مشمئز کنندهی تعیین این حداقل دستمزد در واقع امر اجارهی نیروی کاریست که کارگر تولید میکند. اگر آن نباشد، ریالی ثروت در هیچ کجای دنیا و در درازنای زمان، تولید نشده و دست هیچ دولت و کارفرمایی را نمیگیرد. پس اگر کارگری نباشد، تولیدی نیست، انباشب ثروت و سودی هم در کار نخواهد بود. در ایران مسخرهترین وجه تعیین این حداقل دستمزد در دل مذاکرات "سه جانبه گرایی" بدون نمایندگان واقعی کارگران تعیین میشود. این جاست که میتوان گفت: هرآنکه میخواهد برای نیروی رنج و کار جامعه ما و به جای آنها برای رقم دستمزدی که سرنوشت یک سال کاری آنهاست، در شرایطی که آنها حضور ندارند تصمیم بگیرد، دشمنان شناخته شدهی آنانند!
چاره کار نیز تنها در سازمانیابی طبقه کارگر و متشکل شدن آنها در کمیتههای اقدام برای تعیین دستمزد درطول سال است. هرآنکه مایل نیست برای زندگی بهتر دیگران بجنگد، همیشه دنبال سودجیب خود است.
نشست روز جمعه۲۶ اسفند ماه، که از ساعت ۹ صبح آغاز شده بود، پس از ۱۶ ساعت مذاکره فشرده بینتیجه پایان یافت.
ليست شعارهای سری هشتم این دوره شعارهاست که به تاریخ پانزدهم تا پایان آذر۱۴۰۱ را پوشش می دهد.لازم به تکرار نیست اين شعارها،همه شعارهای داده شده درسراسرايران نيست.
شعارها نشان می دهد فارغ ازهرنوع پروپاکاندی تبلیغی رسانه های بزرگ و جهت ساز، به ما نشان می دهد که چه چیزی درخیابان های تهران - سنندج - کرمانشاه - جوانرود و شیراز - مشهد - بابل- رشت - ساری- اصفهان - لرستان - اهواز و یا چه چیزی در خیابان های اراک- فسا- قم و لاهیجان و بلوچستان و ترکمن ها و ... می گذرد. نفس ثبت شعارها انعکاس صدای مردم است و - علیرغم اینکه استخراج آنها، انرژی زیادی از من می گیرد - من لازم می دارم، آنرا مسئولانه ثبت می کنم تا صدای توامان مردم را فارغ از بوق و کرنای کرکننده هم پروپاکاندای رژیم و روزی نامه های آنها و جریان موازی رسانه های خبرساز،عینیت آنچه را که در کف خیابان هر روزه می گذرد، انعکاس دهم .
به گمان من انتشار مستمر شعار ها ؛ راز سکوت را می شکند و رنج مردم را که طی بیش از چهار دهه حاکمیت سیاه نظام اسلامی برمردم ما ازهرگروه و دسته ای رفته است را می نمایاند و نمی گذارد این راز نهفته و پنهان ماند !
فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون!
این شعار امروز ما نبوده و نیست، طبقهی ما از سالها پیش بهطور مشخص از سال ۹۹ تا ۱۴۰۰ این شعار را سرداد و پای هزینههای آن هم ایستاد. امروز هم برآنیم قدرت ما و جنبش مطالباتیمان در کف خیابان تعریف میشود. این فقط یک شعار نیست بلکه پاسخ به نیاز و الزام مجموعه مطالبات به جا مانده و بیواسطهایست که طی این چند دهه ازجانب طبقهی ما از کل حاکمیت و دولتمردان طرح شده، همچنان بلاتکلیف است!
در دل سرکوب آشکاری که همهی سطوح جامعه را هدف گرفته و قوای هار حاکمیت به قتل همگان از دانشآموزان ما تا بازنشستهها کمربسته، همه چیز به ارادهی ما یکآن با فشار دگمهای درست نمیشود. پیچیدگی مبارزه در اين است که با پيشرفت خود مبارزات و با قوام پيداکردن خود گروههای درگیر مبارزه، با ارتقاء آگاهی توده حاضر در کف خیابان، همگان در مییابند که جز از طريق متشکل شدن، سازماندهی، ایجاد تشکلهای پایهی طبقاتی خویش در محیط کار و زیست، درگيری سياسی با حکومت و سياسی کردن مطالبات صنفیشان، تحقق هيچ مطالبهای امکان پذير نيست و حتی نمیتوانند از این جائی که هستند جلوتر بروند. اين تجربه و ارتقاء آگاهی در جریان مبارزات روزمره، تنها راهی است که همه تودهی کارگران و زحمتکشان بهتدريج بتوانند ضرورت حیاتی مبارزه برای آزادی ودمکراسی را لمس کرده و آن را با مبارزات صنفیشان عجين کنند.
یادمان نرود که تودهی بیچیزانند که باید پرچم مبارزه با استبداد دینی حاکم برای وصول دموکراسی را دردست بگيرند. درحال حاضر تفکر وارونهای حاکم است که گويا آزادی و دمکراسی مربوط به روشنفکران است و آنهایند که بايد برايش مبارزه کنند. وچون برای کارگران بهدست آوردن نان شب شان مهم است، پس همان کافی است که فقط برای به دست آوردن نان برای حفظ جان بجنگند.
ما برآنیم که اين وارونگی دید و درک و به نوعی تقسیم کار در زرورق پیچیده، بايد درهم بريزد! زمانهی نو، ازهمان هنگام آغاز میگردد که شب سیاه سلطهی سرمایهداری حاکمیت دینی پایان یابد. باری: میشویم آغاز از آنجایی که پایان شماست!
روزگاریست که زمان برما ایرانیان بهشدت سخت میگذرد. هرآنچه که به جلو میرویم راه ناهموار و راهکاردشوارترمیشود. درمقابل اعلام عفو، این پرسش مطرح است:آیا این سطح از آزادیهای اعلام شده را میتوان مسکنی برای خشم فروخفته جامعه ایرانی شمرد؟!....
باتوجه به اینکه اکثر آزادیها از افراد مشهورتر انجام شده، هنوز نگرانی برای هزاران زندانی سیاسی قدیمی و جدید گمنام و ناشناخته وجود دارد. جای بسی خوشحالیست که عزیزانمان بر اثر مقاومت خود وخانوادههایشان درداخل وبیرون حصارزندان ومبارزات مردم درخیابانها آزاد میشوند و حکومت را وادار به چنین عقب نشینی کردهاند. ممکنه تا مقطع انتشار این یادداشت تعدادی از این نام وران آزاد کردند که بسی جای خوشحالی خواهد بود اما باید حاکمیت را به چالش کشید که دیگر زندانیان (همهی زندانیان سیاسی- امنیتی – عقیدتی) همچون: زینب جلالیان، سپیده قلیان، سعید ماسوری، غلامحسین کلبی، افشین بایمانی، سعید شاهقلعه، عبدالامام زایری، یحیی نواصری، ناظم بریهی، عبدالزهراهلیچی، حبیبالله لطیفی، سیدجابر آلبوشکه، محمدعلی عموری نژاد، سیدمختارآلبوشکه، یونش آقایان، علی بیگلو، حسن عبیات، توماج صالحی، سعید مدنی، ناهید تقوی، مهوش شهریاری، مریم حاج حسینی، نوید احسانی، الهه محمدی، مصطفی نیلی، بهاره هدایت، نرگس محمدی، سعید ماسوری، مریم اکبری منفرد، آرش کیخسروی، امیرسالار داوودی، گیتی شفیعی، اسماعیل عبدی، رسول بداغی، جعفرابراهیمی، کیوان مهتدی، علی اسدالهی، رضا شهابی، حسن سعیدی، داود رضوی و... را نیزهرچه زودترآزاد کند.شعار«زندانی سیاسی آزاد باید گردد» را به شعاری کانونی بدل نماییم؛ «آزادی همه بازداشت شدگان ماههای اخیر را» برجسته سازیم.باید به مبارزه ومقاومت ادامه داد تا دیگرهیچکجا وهیچحکومتی نتواند زندانی سیاسی داشته باشد. بخشی از این مقاومت تداوم دادخواهی و افشاگریست. آمران وعاملان بازداشتهای غیرقانونی،بازجووشکنجهگران وزندانبانها و همهی مسئولینی که این اعمال غیرقانونی را مرتکب شدهاند باید محاکمه و پاسخگو باشند.
دوستان نازنين خواننده :
اين ليست شعارها،سری هفتم شعارهای این دوره است که ازاول تا پانزدهم آذر۱۴۰۱ را پوشش میدهد.
شعارها اتفاقاً نشان میدهد فارغ از هر نوع پروپاگاندی تبلیغی که رسانههای بزرگ و جهتساز، چه چیزی در خیابانهای تهران، سنندج، کرمانشاه، جوانرود، شیراز، مشهد، بابل، رشت، ساری، اصفهان، لرستان، اهواز فریاد میشود و یا چه چیزی در خیابانهای اراک، فسا، قم و لاهیجان و بلوچستان و ترکمنها و... میگذرد. نفس ثبت شعارها انعکاس صدای مردم است و - علیرغم اینکه استخراج آنها، انرژی زیادی از من میگیرد - عینیت آنچه را که در کف خیابان هر روزه می گذرد را مسئولانه و بی جهتگیری یا اعمال سلیقه شخصی ثبت میکنم تا صدای توامان مردم را فارغ از بوق و کرنای کرکنندهی پروپاگاندای رژیم و روزینامههای آنها و جریان موازی رسانههای خبرساز، انعکاس دهم. به گمان من انتشار مستمر شعارها، راز سکوت را میشکند و رنج مردم را که طی بیش از چهار دهه حاکمیت سیاه نظام اسلامی بر مردم ما از هر گروه و دستهای رفته است مینمایاند و نمیگذارد این راز نهفته و پنهان ماند!
شعارها را به این آدرسم بفرستید !
amir_772@hotmail.com
همايشی سه روزه(تحصن)با نصب چادرطی روزهای يکشنبه،دوشنبه وسه شنبه درشهرگوتنبرگ(سوئد) برگزارشد. اوج تجلی خود را درسومین روز،سه شنبه ۱۷ژانويه،باپايان بردن تحصن درفضای به غايت سرد و بارانی میدان برنس پارکن به نمايش گذاشت...
حرکت سه روزه بار دیگر نشان داد میتوان با اتکاء به نیروی خود، دست به انجام کار زد. باید موانع را زدود و باید با خویشتنداری و اعتماد به هم، این راه را به جلو برد تا اعتمادهای سوخته را بار دیگر در سطح خانوادهی چپ شهر باز یابیم.
ما با همدلی گسترده و همراهی و هم پیمانی و همگراییهای عمق یافته میتوانیم گرایش راست و خود برگزیده را به عقب رانیم و در کنارهم به بدل به نیروی پرتوانتر در امر دفاع از مبارزات مردم ایران و طبقهی رنج و کار آن گردیم.
در بررسی دوران پیشا انقلاب نوین «زن، زندگی، آزادی» دشواری زندگی بر کارگران و زحمتکشان از دیگرنیروهای اجتماعی، جانفرساتر به نظر میرسد.
بر پایه دادههای آماری روز شمار کارگری طی سالهای گذشته، ما شاهد موج وسیع اعتراضات زنان، معلمان، دانشجویان، کارگران، کشاورزان، پرستاران، بهیاران، بازنشستگان، معلولین، دستفروشان، مالباختگان، کامیونداران، کولبران وسوخت بران، فعالان محیط زیست، نویسندگان واهالی سینما- تاتر، وکلا و بهعبارت کلی، فعالان مدنی، صنفی با مطالباتی موجه و در اشکال تجمعات اعتراضی، اعتصبات و تحصنهای گوناگون بودیم....
برای استمرار مبارزه، خیابانها باید در اختیار و اشغال مردم مطالبهگر باشد. مکان مبارزه و انتشار آگاهی، خیابان است و این را هم نیروهای متشکل و صنفی و هم تودههای جان به لب رسیده آزموده و آموختهاند. حاکمیت هم با انواع شگردهای بیشرمانه سعی درکنترل حضورواعتراضات خیابانی مردم دارد. ازبازنگری در قوانین استفاده ازسلاح گرفته تا بازداشتها گسترده به بهانهی تجمعات غیر قانونی از معترضین درخیابانها.
آینده را هم همین وزنکشی مردم و حکومت سرکوبگردرکف خیابانها مشخص خواهد کرد.وقتی خیابان دراختیارواشغال مردم مطالبهگرباشد، جایی برای حکومت باقی نخواهد ماند. در این نبرد نابرابر:
یا ما سرخصم را بگوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ!
درهرجامعهای سردادن شعارها، بازگوکننده خواستهای بی پاسخ ماندهی آحاد جامعه است.چرا که بازپرداختن به شعارها به شناخت عوامل اصلی و خصلتها وخود ویژگیهای حرکت پیشروی مردم ما کمک میکند. تنها ازهمین طریق است که میتوان بابازخوانی شعارهاوبه روانشناسی اجتماعی گروههای مختلفی که هریک به سهم خویش طرح کنندهی شعارها بودهاند، به موقعیت وشرایط ذهنی وعینی جامعه، به طور زنده پی برد.
لیست شمارهی ششم (۶) شعارهایی که درمیدان ها رودررویی دانشگاهها و چندین شهردرمراسم گوناگون تجلی یافت، ازروزپانزدهم تا سی آبان ۱۴۰۱ را پوشش میدهد....
رشد این جنبش اجتماعی و پیشا انقلابی به لحاظ جغرافیایی بسیارگسترده بوده و ازشمال تا جنوب وازشرق تاغرب کشوررا پوشش داده است.تعدد مراکزومناطق اعتراضی به حدی وسیع وحضوراقشارولایه ها وطبقات مختلف اجتماعی مردم به حدی متنوع است که جامعهشناسان و تحلیلگران میگویند: نمیتوان آنها را به دسته ویا گروه خاص ومعینی نسبت دادوبا نشانه خاصی بازشناخت.
با مراجعه به فهرست پیشین شعارها درمییابیم که شعارها ویژگی متمایزی نسبت به گذشته پیدا کرده وعمق بیشتری یافتهاند ودراساس برخی ازشعارهای سابق را دیگر نمیشنویم.
باوارسی شعارها میتوان به هویت گروههایی که طرح کنندهی شعارها بودهاند، به موقعیت وشرایط ذهنی وعینی آنان در جامعه دست یافت.
ودرآخرین کلام باید نوشت:بازگویی شعارها،جنبههای گوناگون فرهنگ، ایدئولوژی، میزان خودانگیختگی و مراحل پیشرفت سطوح مبارزهی سیاسی به سطح طبقاتی و حتی تاکتیک و استراتژی گروههای سیاسی و اجتماعی جامعه را دربرگرفته و مراحل ورود آنها به عرصهی مبارزه را به ما باز میشناساند. از اینرو جمع آوری شعارها بیش از هرزمانی، ما را با بازشناسی مرحلهای که در آن به سر میبریم، یاری میرساند.
به صدمین روز انقلاب نوین «زن، زندگی، آزادی» و به هنگامه دیگر باره سالروز قیام سراسری دی ماه ۹۶ ورود کردهایم! جنبش عظیمی که ریشه و پایه مادی آن به جوشش تحرکات وسیع اجتماعی ازجمله:کشتارکارگران معدن خاتون آباد، به خیزش ضد استبدادی خرداد ۸۸ و جنبش وسیع مطالباتی دی ۹۶ و جنبش عظیم آبان ۹۸ و دیگر حرکتهای اجتماعی نظیر:اعتراضات مطالبه حقابه درزاینده روداصفهان،خیزبزرگ مردم خوزستان بر بستربحران بی آبی تا فروریزی ساختمان متروپل آبادان، خیز بلند دو ساله فرهنگیان سراسرکشورومبارزه درازدامن بازنشستگان وکارگران قراردادی وپیمانی نفت - گاز- پتروشیمی وکارگران نیشکرهفت تپه، فولاد اهواز وکشتارنیزارهورالعظیم و پرستاران و کارگران شهرداریها درخیابان ها همه و همه با شعار« تنها کف خیابان / به دست میاد حقمون» پیشزمینه های فروخفته قتل حکومتی مهسا امینی را به این وسعت معنا می بخشد. که پیش از آن هزاران کشته وزندانی ومحکومیت های وسیع را با خود داشته است . ...
تنوع اشکال مبارزه ومقابله خلاق با رژیم، ازشناسائی مزدوران امنیتی و لباس شخصی، شناسائی قضات صادرکننده احکام امنیتی، هک و فعالیتهای افشاگرایانه و ضد تبلیغات اینترنتی، دیوارنویسی، عمامه پرانی، کوکتل مولوتوف پرانی به مراکز حکومتی و مذهبی وابسته به حکومت، شعاردهی درمترو وپشتبامها، رقص و آواز جمعی، روسری سوزان، اعلام انزجار و برائت هنرمندان، ورزشکاران، مجریان تلویزیونی و...علاوه بر اینکه خود عامل پیشبرنده ی جنبش است، درکناراستفاده از مناسبتهایی مانند چهلم کشتهشدگان به عنوان نقاط عطف مبارزات، نشانهی هوشمندی و خلاقیت نسل جوان در میدان مبارزه است.
صدای نسل جوان جامعه ما درهمین خیابانها و بین همین مردم میپیچد، ازسنندج تا زاهدان ازتهران تا مازنداران وگیلان، از مریوان تا اهواز و ایذه ، از همه کوچه و پس کوچه ها و مجتمع های ساختمانی و پرشمار خیابان های تهران اعلان می داریم: به خیابان بازمی گردیم با شروعی بی پایان ! چنین باد!
درهرجامعهای سردادن شعارها، نشان واگویای خواستهای بی پاسخ ماندهی کل جامعه است. بازپرداختن به شعارها به شناخت عوامل اصلی و خصلتها و خود ویژگیهای حرکت پیشروی مردم ما کمک میکند. تنها از همین طریق است که میتوان با بازخوانی شعارها و به روانشناسی اجتماعی گروههای مختلفی که هر یک به سهم خویش طرح کنندهی شعارها بودهاند، به موقعیت و شرایط ذهنی و عینی جامعه، به طور زنده پی برد....
لیست شمارهی پنجم (۵) شعارهایی که در میادین رودررویی دانشگاهها و چندیدن شهر در مراسم گوناگون تجلی یافت، از روز اول تا پانزدهم آبان ۱۴۰۱ را پوشش میدهد.
بدیهی است در این دور نیز همچون چهار شمارهی پیشین که لینکهایش در پایان این شماره آمده است، شعارهای «زن، زندگی، آزادی»، «مرگ بر دیکتاتور»، «توپ، تانک، فشفشه / آخوند باید کشته شه»، «مرگ بر خامنهای»، «بیشرف، بیشرف»، «ایرانی با غیرت / حمایت، حمایت» و شعار رتمیک «آزادی، آزادی، آزادی» با کف زدنهای ممتد، شعارهای غالب و محوری و تکراری در اغلب نقاط ایران است. بعضی از شعارها با تغییراتی تکرار میشوند، بعضی دیگر بی هیچ تغییری بر زبانها میآید. همهی تلاشم این خواهد بود که از ثبت چندین بارهی یک شعار خود داری کنم و چنانچه از دستم در رفت و یک شعار دو بار به ثبت رسید، به دلیل تراکم شعارهاست. بدون هیچ تردید این همه شعار های این فاصله پانزده روزه نیست ، این چیزی بود که من جمع کردم . شعارها را به این آدرسم بفرستید !
amir_772@hotmail.com
درهفتاد وهشتمین روز پس از قتل حکومتی مهسا امینی، یعنی صبح هفدهم (۱۷) آذر ۱۴۰۱ دستگاه قضایی حاکمیت اسلامی خبر اعدام محسن شکاری، کارگر را منتشر کرد. میگویند: محسن از کلاس سوم مدرسه دبستان، در مکانهای مختلفی برای گذران زندگی و کمک به خانوادهاش کار میکرد. در عروسک فروشی، در بوتیک لباس ، ساندویجی و این اواخر درکافهای، در هفت حوض شرق تهران، کارمیکرد. برای شناخت بهتراواین تکه از معرفیاش که دندانپزشکش نوشته خواندنیست: «باشگاه میرفت و ورزش میکرد، قوی هیکل بود، محکم حرف میزد، خال کوبی هم داشت، قیافشو میدیدی جرات نمی کردی زیاد باهاش کل کل کنی، کار میکرد تو مغازه، ساندویچی و بعضی وقتا هم کارگری، خلاصه خرجش را خودش در میآورد. دستش توجیب خودش بود گرچه همیشه جیبش خالی بود و همیشه قسمتی از هزینه درمان را میداد و بقیهاش میشد بدهی برای جلسه بعد. ولی پسر خوبی بود داش مشتی و با معرفت، اگه میتونست کاری واست بکنه حتما میکرد بدون چشمداشت...»* ....
کشتارمردمان بی دفاع در خیابانها با گلولههای ساچمهای و جنگی، در مناطق کردستان با کاتیوشا، دنبال کردن جوانان و یا با ضربات باتوم، با شوکربرقی، اسپری فلفل و گاز اشکآور، ماشینهای آب پاش، حمله شبانه به خانههای مردم و یا زجرکش کردن زخمیهای ربوده شده از بیمارستانها، تحویل ندادن پیکرکشتهشدگان به خانوادهها، اوج توحش حاکمیت اسلامی را در برابر دیدگان آحاد جهانیان به نمایش میگذارد. برهمه ماست که مقاومت ورزیم و جنبش خیابانی را با حضور هر چه گسترده تر مان، تجلی اراده مبارزه تاریخیما برای پیروزی و به ثمر دهی روند زن، زندگی و آزادی گردانیم!.
همچون یادداشت پیشین بجاست؛ که با تجمع هر روزهی خانوادهها، پشت دیوارهای زندانها همراه شویم. زندانها را محاصره کنیم و آزادی زندانیان سیاسی را فریاد بزنیم:
شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» را به شعاری کانونی بدل نماییم؛
«آزادی همه بازداشت شدگان ماههای اخیر را» ؛
و اینبار« احکام اعدام ملغی باید گردد» را برجسته سازیم. ایدون باد!
«آزادی» از : س.م
سهمی مساوی، سقفی انسانیست؛ آزادی
در بیکرانی، در فراوانیست؛ آزادی
زاینده و زیباست، امّا در زمان ِ ما...
... در سایهی سرمایه زندانیست؛ آزادی!!!
درهرجامعهای سردادن شعارها، نشان واگویای خواستهای بی پاسخ ماندهی کل جامعه است. باز پرداختن به شعارها به شناخت عوامل اصلی و خصلتها و خود ویژگیهای حرکت پیشروی مردم ما کمک میکند. تنها از همین طریق است که میتوان با بازخوانی شعارها و به روانشناسی اجتماعی گروههای مختلفی که هر یک به سهم خویش طرح کنندهی شعارها بودهاند، به موقعیت و شرایط ذهنی و عینی جامعه، به طور زنده پی برد.
پیشتر آوردم : شعارها پایههای مادی خواستههای ما هستند. آنگاه که بازنشستهای شعار میدهد: «اگر یک اختلاس کم بشه / مشکل ما کم میشه» بیان یک جلوهی اعتراض اجتماعی به اختلاس و چپاول حاکمیت را نشان میدهد. بازنشسته به سادهترین بیان، بدان چه که میاندیشد، به راحتترین و موجزترین شکل در خیابان و در برابر مجلس یا رسانهها و در برابر رودررویی با مسئولین، آنرا بیان میدارد . شعارها به شناخت عوامل گوناگون اجتماعی و خصلت نمای ویژگی های حرکت خیابانی مردم، ما را نزدیک میکند. ...
لیست شمارهی چهارم (۴)شعارهای که درشهرهای ایران و (یک مورد خارج ازایران) سرداده میشود، از روز پانزدهم تا پایان مهر ۱۴۰۱ را پوشش میدهد
بدیهی است دراین دورنیزهمچون سه شمارهی پیشین که لینکهایش در پایان این شماره آمده است، شعارهای «زن - زندگی – آزادی»، «مرگ بر دیکتاتور»، «توپ، تانک، فشفشه/ آخوند باید کشته شه»، «مرگ برخامنهای»، «بیشرف، بیشرف»، «ایرانی باغیرت / حمایت، حمایت»،و شعار رتمیک «آزادی، آزادی، آزادی» با کف زدنهای ممتد، شعارهای غالب و محوری و تکراری در اغلب نقاط ایران است. بعضی از شعارها با تغییراتی تکرارمیشوند، بعضی دیگر بی هیچ تغییری برزبانها میآید. همهی تلاشم این خواهد بود که از ثبت چندین بارهی یک شعارخود داری کنم و چنانچه از دستم در رفت و یک شعار دو بار به ثبت رسید، به دلیل تراکم شعارهاست.
سابقهی کشتار مردم ایران به دست جانیان حکومت نکبت اسلامی، به نوعی با تاریخ پیدایی جمهوری اسلامی، حتی قبل از انقلاب و با فاجعهی آتش زدن "سینما رکس آبادان" و بعد آن تا به امروز گره خورده است و این رشته سر دراز دارد.
جهان همهی خونریزیها و کشتارهای جمعی در جغرافیای ایران رابه یاد ندارد، اما آنچه را که تاریخ این سه ماههی اخیر، بعد از قتل حکومتی "مهسا امینی" از جای جای کشور حکایت شده، دردناک وغمانگیز است و از در و دیوار گذرگاههای هر استان ایران، به بیرون از مرزهای ایران رسیده و امروز وسیعترین بازخورد خبری را با خود بههمراه دارد.
نتیجهی پروندهسازی علیه فعالان زن، چهرههای شناخته شدهی هنری، دانشجویان، معلمان، استادان، پزشکان، وکلا، نویسندگان و کارگران و حامیان آنان، احکام عجولانهایست، که حکومت از آن یک پیام دارد؛ «انتقام میگیریم». اما صدور این احکام ظالمانه هم دردشان را درمان نمیکند. اینان بیش از آنچه که تصور میکنند در آتش خشم مردم گرفتارند و هر حرکتی در برابراین طوفان خشم جامعه، جز استیصال بیشتر برایشان، ثمری به بار نمیآورد.
جای آن دارد؛ که با تجمع هر روزهی خانوادهها، پشت دیوارهای زندانها همراه شویم. زندانها را محاصره کنیم و آزادی زندانیان سیاسی را فریاد بزنیم. شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» را به شعاری کانونی بدل نماییم؛ «آزادی همه بازداشت شدگان ماههای اخیر را» برجسته سازیم. ایدون باد!
چهارشنبه ۹ آذر ۱۴۰۱ برابر با ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲
به دنبال فراخوانهایی که جوانان محلات شهرهای کشور درهماهنگی باهم، برای روزهای سه شنبه، چهارشنبه و پنجشنبه (۲۴، ۲۵و۲۶) سالگرد آبان ۹۸ صادر کرده بودند، سرتاسر کشور در اعتراض و اعتصاب بود. به خاطر داریم سه سال پیش، در آبان خونین ۹۸، رژیم اسلامی دراقدامی جنایتکارانه، با تعطیل کامل اینترنت، اعتراضات مردم علیه گرانی سوخت را با کشتار حداقل ۱۵۰۰ تن از جوانان مردم، دستگیری و بازداشت بالای ده هزار تن در سکوت خبری درهم شکست؛ این سه روز، مانند کل جنایتهای نظام اسلامی طی این سالهای سیاه و خونین، درلیست روزهای تاریک دراز دامن کشور ما ایران، برجستگی یافت و ثبت شد. ...
با اطمینان میتوان گفت: آنچه طی سه روز دیده شد، با هیچ سطحی از اِعمال زور و خشونت، نمیتواند وضعیت را به حال سابق آن برگرداند.هرچه ازابزارخشونت بیشتر استفاده شود، شعلههای آتش خشم معترضان خیابان سرکش وسوزانندهتر،بلندترمیشود.هرکشتهای ازهرخانه، پشتهی پُرشمارازهمان خانواده وخانوادهها را به میدان میکشد. جامعهی ایران هیچگاه به شرایط قبل از کشته شدن مهشا (زینا) امینی، باز نگشته و هر روز قلههای تازهای را فتح میکند. ایدون باد!
این شماره بیشترین تمرکزشعارهاروی فعل وانفعالات دانشجویان وتحرکات خیابانی استواراست. خاصه آنچه شامگاه روز(دهم مهر) دردانشگاه شریف حادث شد، پاسخ به فراخوان اعتصاب و در پی آزادی به بازداشت ۴ دانشجوی دانشگاه شریف بود. دانشجویان بازداشت شده که وعدهی آزادی آنها با قیدوثیقه داده میشود،هنوزآزاد نشدهاند واین توهینی آشکاربه دانشجویان مطالبهگربود. به ناگهان در چشم بهم زدنی شعار«دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» گُر می گیرد وهمه چیز با آغازهجوم گزمکان امنیتی ونیروهای بسیجی دانشگاه شریف،بدل به شبانگاهی پُردلهره وهراس انگیزودستگیریها و شکاردیگربارهی دانشجویان و سوار ون کردن آنان میگردد.
لازم به ذکراست؛ این دوره جمع آوری شعارها ازپنجم (۵) تا پانزدهم(۱۵) مهر،استان ها و شهرهایی تهران درمناطق مختلف-( شهرک غرب- تهرانپارس- نارمک- میدان امام حسین - چیتگر تهران- تجریش- امیر آباد- فلسطین- دانشگاه علم و صنعت - کارگر- متروی تهران- جنت آباد)، گوهردشت کرج- اراک- شاهین شهر- سنندج - مریوان - سقز- سردشت- مهاباد- قروه- چاه بهار- یزد- فیروز آباد پارس- شیراز-زرین شهرفارس- اصفهان- مشهد(بولوارجلال آل احمد)- رشت- کرمانشاه- اردبیل- تبریز- شهرستان جم- بندرعباس-برازجان- را پوشش می دهد.
لینک شعارهای بخش های اول و دوم:
شعارهای اعتراضی مردم سراسرایران (بخش اول) http//karegari.com/maghalat/2022/09/30/shoar-ha_3mehr_1401_AmiR.pdf
شعارهای اعتراضی مردم سراسرایران (بخش دوم)
http://karegari.com/maghalat/2022/11/30/shoar_ha_14Mehr_1401_AmiR2.pdf
درسالروز کشتار۲۴ آبان۹۸، درست۶۰ روزازجنبش سراسری انقلابی هردم فزاینده مردمان ایران ازشهری به شهری وازاستانی به استان دیگردرحال گسترش و گذار ومدام با شکل های نوینی باز تکثیر می شود.!
روزهای گذشته درخبرها آمد که درآستانه برپایی نمازجمعه وحمایت سراسری مردم ایران ازمبارزات مردم بلوچ وجان باختن "خدا نورلجه ای"با گلوله دشمن،رژیم با بردن نیروهای لباس شخصی وسرکوبگرضد شورش وبسیجی رابا لباس بلوچی ومسلح به میان راهپیمایان به خیال خود می خواست که با تفرقه افکنی بین شیعه وسنی، از انسجام و همبستگی مردم بکاهد اما با هشیاری مردم بلوچ ،این توطئه شیادانه وسوخته، ره به جایی نبرد و مانند همیشه تیرش به سنگ خورد وناکام ماند. درپی آیند این طرح، رژیم دست به حیله گری مشابه ای در کردستان زد، آنهم با آوردن نیروهای امینتی ، با سازوکارلباس احزاب کردی درکردستان ظاهرشوند تا بهانه ای برای سرکوب مردم ستم دیده کرد داشته باشند. احزاب کرد یکی پس از دیگری سریع جنبیدند و اعلان داشتند: مردم آگاه باشید این اشخاص هیچ ارتباطی با احزاب و گروههای کردی ندارند بلکه خود ماموران امنینی سپاه - بسیج وجاش های کُرد اند که باپوشش لباس کردی درحال اجرای نقشه شیطانی خود می باشند. آخرین ترفند اینکه رژیم قصد دارد با مستقرکردن معمم های تقلبی وفرستادن آنها درخیابانهای خلوت بصورت انفرادی،و البته کمین کردن نیروهای سرکوبگردرجاهای مخصوصی ازاین خیابانها و کوچه ها ،بچه های عمامه پران را به دام بیاندازد باید به هوش بود تا این ترفند به مانند دیگر ترفند های رژیم نابهنگام اسلامی، خنثی شده وره به جایی نبرد. ایدون باد! سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۱۵ نوامبر ۲۰۲۲
ارژنگ بامشاد با انتشارمقالهای با عنوان: «انقلاب ایران با کدام موتورها به پیش میرود وچه میخواهد؟»درستون دوم راه کارگر، آنرابه مثابه نظررسمی سازمان میکند؛ فارغ از اینکه سازکاردموکراتیکی برای انتشارچنین مطالبی درتارنمای سازمان وجود دارد ـ که ندارد ـ اوپیشترنیزدسته گلهایی ازاین نوع به آب داده است، وهرنقدی که ما بر یادداشتهایش نوشتیم، درسایهی اختیارایشان برتارنمای سازمان؛ مهر"دیدگاه" خورد تا به محاق فراموشی سپرده شود....
فراتر ازاین،خامنهای روز چهارشنبه بیستم مهر۱۴۰۱، در دیدار رئیس و اعضای دورهی جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، جوهر حرکت جنبش عظیم مردم ایران را «عکسالعمل ناشیانه و ابلهانه و برنامهریزی برای اغتشاش» قلمداد کرد و بهعنوان شارع مقدس ادامه دادند: «برخی از این افراد یا عامل دشمن هستند یا اگر عامل هم نباشند همجهت با دشمن هستند و برخی هم افراد هیجان زده هستند» و در یک عبارت از این خیز بزرگ مردمان ایران به نام «اغتشاشهای پراکنده»، «طراحیهای انفعالی و ناشیانه دشمن» همچون دفعات پیشین به خیابان آمدنهای مردم ایران یاد کرده است.
آقای بامشاد میفرمایند: «این انقلاب شعارش «زن، زندگی، آزادی» است. زندگی را با همه زیبایی هایش پاس بداریم و آزادی، رهائی و برابری را به عنصر متحد کننده مردمان...» من فریاد برمی آورم: تحقق این شعارزیبا،تنهاوتنها ازپرتو مرگ بر خامنهای و سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم میآید و لاغیر!
آقای ارژنگ بامشاد؛ لطفا اگر تاکیتکهای مبارزات این مرحله از جنبش خیابانی مردمان ایران و خاصه جوانان را برنمیتابید به قول سعدی: «زبان بریده به کنجی نشسته صُم بکم / به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم» و گرنه بهتر که بشکند قلمی که ننویسد برسراین مردم چه رفته است.
در پی تهاجم همه جانبهی حاکمیت اسلامی به حقوق اجتماعی همهی مردم ایران، اعم از: زنان، دانش آموزان، دانشجویان، استادان، معلمان، کارگران، بازنشستگان، پرستاران و بهیاران و دانشجویان رشته پزشکی و گروههای مختلف این رشته که از آسیب تهاجم مصون نماندند، روز شنبه پزشکان جراح بیمارستان کوثر سنندج در اعتراض به رفتار حاکمیت با پزشکان، به اعتصابات سراسری پیوستند....
توجه به این وظیفه ازسوی ایرانیان برون مرزبرای قوام یافتگی وتداوم شعار«زن- زندگی- آزادی»،« صلح - امید - شادی» یکی ازضرورتهای ادامهی این جنبش و یاری رسانی به آن درشکلهای مختلف است.
ازیاد نبریم که هر یاری کوچکی از سوی ما در برون مرز، همراهی و همگامی نیروهای مترقی و برابری طلب و شیفتهی جان انسان میتواند به سپری بین المللی برای دفاع مردم در برابر این رژیم خونریز و سفاک که جزکشتارمردمان بی دفاع که با دستان خالی به مبارزه مشغولند است؛رژیم برای بقاء خود راهی جزکشتار، سرکوب و زندان نمیشناسد، ما باید بتوانیم ازهرمجرایی هر چند کوچک درامرگشایش وگستردگی و دلگرمی مبارزین جوان دختروپسرونیزمشارکت جمعی کارگران وزحمتکشان خاصه صف عظیم (زنان- دانش آموزان- دانشجویان - استادان- معلمان- بازنشستگان- لایه های گوناگون کارگران وزحمتکشان روستایی وتهی دستان) جان به لب آمده، درمبارزه علیه این جمهوری جهل و جنون و جنایت بهره گیریم تا مسیراین مبارزه به سمت اتحاد سراسری مردم ایران، هرچه بیشترتا مرز پیروزی نهایی قوام یابد. ایدون باد!
شعار ها به چه کارمان می آیند؟
باید گفت: شعارها پایه های مادی خواسته های ما هستند. آنگاه که بازنشسته ای شعار می دهد : « اگر یک اختلاس کم بشه / مشکل ما کم میشه » بیان یک جلوه اجتماعی از اختلاس و چپاول درون جامعه را نشان می دهد . بازنشسته به ساده ترین بیان، بدان چه که می اندیشد: به راحت ترین و موجزترین شکل در خیابان و در برابر مجلس یا رسانه ها و در برابر رودررویی با مسئولین آنرا بیان می دارد . شعارها به شناخت عوامل گوناگون اجتماعی و خصلت نمای ویژه گی های حرکت خیابانی مردم، ما را نزدیک می کند. می توان گفت: با وارسی شعار ها می توانبه هویت گروههایی که طرح کننده شعارها بوده اند، به موقعیت و شرایط ذهنی و عینی آنان در سطح کیفی جامعه دست یافت و درآخرین کلام باید نوشت: بازگویی شعارها، جنبه های گوناگون فرهنگ ، ایدئولوژی ، میزان خودانگیختگی و مراحل پیشرفت سطوح مبارزه سیاسی به سطح طبقاتی و حتی تاکتیک و استراتژی گروههای سیاسی و اجتماعی جامعه را در بر گرفته و مراحل ورود آنها به عرصه مبارزه را به ما باز می شناساند. از اینرو جمع آوری شعار ها بیش از هر وقتی ما را با بازشناسی مرحله ای که در آن به سرمی بریم، یاری میرساند. ...
یاد آور می کردم : ثبت شماره دو لیست شعارها ، تنها فاصله اول تا پنجم مهر و شهرهای مختلف:( نواحی چندین گانه تهران - کر- -گوهردشت کرج- اصفهان- شیراز- کرمان -کرمانشاه- یزد- مشهد - سبزوار- سنندج- قروه- قزوین- تبریز- ارومیه- نقده- سردشت- مریوان- اراک - ایلام - خرم آباد- ساری- بابل- آمل- بابلسر- برازجان- چابهار- شهرستان جم- فیروزآباد پارس- شهرک غرب- دهدشت- پاکدشت - بندر عباس- کیش- را پوشش می دهد .
جان زندانیان سیاسی در خطر است. باید یکپارچه در مقابل رژیم ترور و جنایت برای لغو احکام اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی در خیابانها ماند. دستگاه بیدادگری قوه قضائیه، به خیال خام خویش و برای ایجاد وحشت عمومی در دل جامعه، چندی پیش اعلام کرده: تاکنون برای ۲۵ پرونده در کرمان، ۸۹ پرونده در سمنان، ۱۱۹ نفر در زنجان، ۱۰۵ پرونده در خوزستان، ۵۵ نفر در قزوین، ۱۱۰ نفر در کردستان، ۳۱۵ نفر در تهران و ۲۰۱ نفر در استان البرز، کیفرخواست صادرشد و همچنان این روند ادامه دارد. این ارقام تنها گوشهای از بیشمار جنایاتیست که ازاین رژیم سر زده و به بیرون درز کرده است. به یقین ابعاد این شقاوت و بازداشتیها گستردگی بیشتری دارد. چنانچه پیشتر پاسدارمیراحمدی، معاون امنیتی و انتظامی وزیرکشوربه خبرگزاری فارس گفته بود: «ازاین به بعد دستگیرشدگان صحنه اغتشاشات،تازمان محاکمه دیگربه هیچ وجه آزادنخواهندشد و دادگاههای آنهابه سرعت برگزارمیشودواحکام بسیارقاطع وبازدارندهای برای آنها صادرخواهدشد» ....
در این میان وظیفه سترگ همه آزادیخواهان، روشنفکران، نویسندگان و فعالان سیاسی مدافع حقوق مردم در درون ایران، برجسته کردن مطالبهی «آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی» و «آزادی بازداشت شدگان ماههای اخیر»به صورت اصلیترین خواستهها درکنارسایرشعارهای اساسی درتظاهرات هرروزه درسطوح مختلف؛چه درمدارس، دانشگاهها، دربین معلمان وکارگران وسایرکنشگران اجتماعی داخل کشورودربرون مرز است.
نیرویمان را به میدان آوریم و جهان را از این همه جنایت و کشتار بی وقفه آگاه سازیم تا رژیم سفاک و ددمنش و خونریز اسلامی را که حتی از کشتن کودکان و جوانان پروایی ندارد، در تمامی مجامع بینالمللی و افکارعمومی جهان رسوا و در تنگنا قرار داده و واداربه پاسخگویی کنیم. این همنوایی درون کشور و برون مرز، میتواند به نیرویی بازدارنده بدل شده و جهان را از بیرحمی این نظام بیش از پیش آگاه سازد. این چنین باد!
شنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۰۵ نوامبر ۲۰۲۲
*- افزایش چشمگیر اعتصابات کارگری: در طی حدود یک هفته اخیر، علاوه بر اعتصاب بزرگ و یکپارچه کارگران ذوب آهن اصفهان، کارگران تا امروز دوم آذر ماه، در بیش از ۱۲ کارخانه و مرکز صنعتی و تولیدی دیگر نیز دست به اعتصاب زده اند: ۱ – اعتصاب کارگران ذوب آهن اصفهان ۲ - اعتصاب کارگران مجتمع آلومینیوم جنوب ۳ - اعتصاب کارگران بهمن دیزل قزوین ۴ - اعتصاب کارگران پتروشیمی مسجد سلیمان ۵ - اعتصاب کارگران بهمن موتور ۶¬- اعتصاب کارگران آب معدنی داماش ۷ - اعتصاب کارگران پارس آمپول ساوه ۸ - اعتصاب کارگران پالایشگاه یازدهم (فاز۱۳ ) مجتمع گاز پارس جنوبی ۹ - اعتصاب کارگران شرکت برونز، زیر مجموعه ایران خودرو ۱۰ - اعتصاب کارگران داروگر تهران ۱۱ – اعتصاب کارگران شرکت کروز ۱۲ – اعتصاب کارگران سیتی سنتر اصفهان ۱۳ - اعتصاب کارگران و کارکنان آتش نشانی مشهد ۱۴ - اعتصاب و اعتراض رانندگان و کارگران باربری های نسیم شهر ۱۵ - اعتصاب کارگران شرکت تولیدی صنعتی مرتب ۱۶ – اعتصاب کارگران ایران تایر زنده باد اعتصابات اقتصادی و سیاسی کارگری چهار شنبه دوم آذر ۱۴۰۱
برای مبارزه خیابانها باید در اختیار و اشغال مردم مطالبهگر باشد. مکان مبارزه و انتشار آگاهی خیابان است و این را هم نیروهای متشکل و صنفی و هم تودههای جان به لب رسیده آزموده و آموختهاند. حاکمیت هم با انواع شگردهای بیشرمانه سعی در کنترل حضور و اعتراضات خیابانی مردم داد. از بازنگری در قوانین استفاده از سلاح گرفته تا بازداشتها گسترده به بهانهی تجمعات غیر قانونی از معترضین در خیابانها.
آینده را هم همین وزنکشی خیابانی مردم و حکومت سرکوبگر در کف خیابان ها مشخص خواهد کرد. وقتی خیابان در اختیارواشغال مردم مطالبهگرباشد،جایی برای حکومت باقی نخواهد ماند.دراین نبرد نا برابر:
یا ما سرخصم را بگوبیم به سنگ / یا او سر ما به دار سازد آونگ !
مجله روز شمار کارگری شماره دو / در برگیرنده روز شماره دو هفته از چهارشنبه۳۱فروردین تا پنجشنبه۱۵اردیبهشت۱۴۰۱برابرپنجشنبه۵ مه ۲۰۲۲ شما می توانید از این آرشیو برای بهره گیری از فرایند مبارزات زنان - معلمان - دانشجویان - کارگران واحد های گوناگون با خبر گردید و لینک این سایت را در اختیار دیگر علاقه مندان به جنبش کارگری ایران و دیگر دوستان خود انتقال دهید ... با احترام / امیرجواهری لنگرودی
اینان هراس شان زیگانگی ماست، باید یکی شویم!
باید برای کارکرد عملی آن دست به اقدام زد و با تقویت همگراییهای گسترده دست به کار شد. مبارزات جاری در پیگرد تحرکات میدانی و خیابانی، زمینۀ مناسبی برای تحقق سازمانیابی لازم و ضروری است. واقعیت این است که توده عظیم مزد و حقوق بیگران در شرایط کنونی با مشکل پراکندگی مواجه اند و این مسئله خود هشداری است که علیرغم ادامه کاری و ازخودگذشتگی و مبارزه مستمر و روزانه و علیرغم اعلام همبستگی و همدلی آشکار و واقعی میان فعالان جنبشهای اجتماعی، بدون یک همکاری جدی و سازمانیافته و سراسری در میان تمامی کارگران و زحمتکشان، قادر به مقابله با سیاستهای ضدکارگری حاکمیت سرمایه داری و تغییر شرایط موجود نخواهیم بود. باید تنها با برجسته کردن توقف نیروهای سرکوب ، احضارها - بازداشت و زندان کشاندن ها و اخراج ها و بیکارسازی و حتی تبعید ، همه موانع را در این وجوه دید یا گفت و گیرهای دیگری نیز در این موانع تراشی عمل می کنند ؛ جای دارد که همه این موانع بدون کمترین چشم پوشی به عینه درسطح جنبش بازتاب یابد تا الزامی برای تقویت همگرایی ها درسطح جنبش مطالباتی سال پیشروی در اول ماه مه امسال ۱۴۰۱ بیش از پیش تجلی پرشکوه خود را به نمایش گذارد .
چه نیک گفته است، ابوالقاسم لاهوتی:
بهر آزاد شدن ، در همۀ روی زمین
از چنین ظلم و شقا
چارۀ رنجبران، وحدت و تشکیلات است
حکومت جمهوری اسلامی، احضارروزانه، بازداشت و زندان فعالان کارگری و اجتماعی را دردستورکارخود دارد. هم صف شدن زندان سیاسی ازفعالانی مانند:
اسماعیل عبدی، اسماعیل گرامی، سپیده قلیان، آتنا دائمی، زینب جلالیان، نسرین ستوده، کیومرث سلوکی، عثمان اسماعیلی و محمود صالحی و بیشمارانی دیگر که نام شریفشان، فهرست بلند بالایی خواهد بود، نشانهی امنیتی کردن جامعه در دوران انتصابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است.
درجامعهی ما چند رخداد بزرگ اجتماعی وسراسری درجنبش ضد استبدادی ۸۸ و جنبش عظیم تودهای دی ۹۶ وتحرک بزرگ مردم درآبان ۹۸ مشروعیت و قدرقدرتی نظام را به چالش کشید، اصطلاحاً شاخ نظام را شکست؛ به دیگرسخن، آنگاه که مردم درخیابانها فریاد کشیدند: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نظام دریافت که مردم درصدد این هستند که راه پیشروی آنان را تنگ و تنگتر کنند. این شد که حاکمیت نیز، شمشیرازنیام برکشید وبه قتل، احضار، زندان و تبعید فرزندان مردم و سرکوب گستردهی جنبشهای مطالبهگر درسطح جامعه برآمد.
رخداد مرگ دوکارگرجوان معدن کار،درمعدن طزره دامغان ازسلسله معادن چهارگانه البرزشرقی، انگاری همه موجودیت موفقیت آمیزاول ماه مه ، یازده اردیبهشت سال ١۴٠٠ را سیاه وکدرنمود.
در ابتدای این یادداشت ، این پرسش اساسی مطرح است : چه عاملی مرگ دو کارگر معدن طزره را در روز تعطیلی اول ماه مه در شرایط جامعه ایران معنی می بخشد ؟
پاسخ اینستکه چرا باید کارگر در روز تعطیلی اول ماه مه، روزهمبستگی بین المللی طبقه کارگر، برسرکارباشند تا جان بسپارند وخانواده و جامعه ای را داغ دارخود سازند؟
تقریبا روزی نیست که صدای زحمتکشان دیروز و معترضان امروز یعنی بازنشستگان سر فراز را در این جا و آن جای جغرافیای اعتراض ایران نشنویم . سیمای آتش زنه بازنشستگان نه فقط دربازنشستگان تامین اجتماعی - نیروی لشکری و کشوری بلکه بازنشستگان کارگری- فرهنگی- فولادی- معدنی وبازنشستگان سخت وزیان آور متجلی است . این نیروها گاها توامان و و گایه بشکل مشخص این جا وآنجا کف خیابان را نه تنها درکلان شهرتهران و یا درسطح استان های آذریایجان - اصفهان - مشهد - شیراز - کرمانشاه - کرمان - اهواز - بلکه درکرج - قم - قزوین - اراک - یزد - رشت - ایلام - خرم آباد - بجنورد- شوش دانیال و هفت تپه - کاشمر - نیشابور- بهشهر مازنداران - نوشهر - شوشتر- اندیمشک - زنجان - دزفول و.... به پیکاربی امان خود درسرما وگرما، برف وباران به نمایش درمی آورند!.
دفتر اعتراضات سال ۱۴۰۰ در پایان سال گذشته با کشاکش جرقههای اعتراضی و اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زن و مرد در حمایت از اسماعیل عبدی، معلم زندانی، درون زندانها و در نقاط مختلف کشور گشوده شد و با آغاز تعطیلی نوروزی، در روزهای تعطیل، اعتصاب کارگران هفت تپه در شوش و اعتراضات فرهنگیان،بازنشستگان و ضربآهنگ فرارویی به اعتراضات و اعتصاب گستردهی سراسری در اول ماه مه ۱۴۰۰ را در ادامهی «اعتصاب نوروزی آغاز قرن» درون زندانها تشدید کرده است!
سال ۱۴۰۰ را هم «حضرت آقا» با شعار «تولید، پشتیبانیها و مانعزداییها» نامگذاری کرد.
این همه آوازها از «حضرت» است!
چند سالی است که خامنهای با نامگذاری نوروزی هر سال به زعم خود، خط فعالیت و اهداف آن سال را مشخص میکند؛ بهعنوان مثال سال ۱۳۹۶ با شعار: «اقتصاد مقاومتی ، تولید و اشتغال» و سال بعدتر ۱۳۹۷ را با عنوان سال «حمایت از کالای ایرانی» خواند. سال ۱۳۹۸ را نیز سال «رونق اقتصادی» معرفی کرد و سال ۱۳۹۹ را نیز سال «جهش تولید».
اگر از آسمان سنگ شرر و فتنه ببارد، این عجوزکان از قرون و اعصار رها شده، همان مینمایند که هرسال در نوترین روز سال بر منجنیق فتنه میبارند و مشت بر سندان میکوبند تا لاطائلاتی را به نام پیام نوروزی با نامگذاری مهریهی بهبود اقتصادی تحویل مردم دهند و دیگرهیچ.
در مجلهی روزشمار کارگری دوهفتهای پیشروی، افزون بر هفده (۱۷) خبر از فعالیتهای گروهبندیهای گوناگون معلمان، عمدتاً آموزشیاران نهضت سوادآموزی را در کنار دیگر گروههای معلمان مانند: مربیان پیش دبستانی، معلمان نیروهای رسمی، نیروهای غیر رسمی، نیروهای موظف، نیروهای غیر موظف، معلمان حقالتدریس، معلمان خرید خدمت، معلمان شاغلِ حق التدریس، حقالتدریس آزاد، سرباز معلمان، مدرسین طرح امین، مدرسین قرآن، معلمان باز نشستهی حقالتدریس و... را میتوانید بخوانید. این همه عنوان و دستهبندی کردن معلمان، ناشی از کمبود شدید معلم و ترس از خالی ماندن کلاسهای درس، خاصه در دورهی همهگیری ویروس کُووید ۱۹ است.
در حالی که کمتر از ۵۰ روز تا آغاز سال ۱۴۰۰ باقی مانده است، قلب لایههای گوناگون اردوی میلیونی کارگران دربارهی تعیین نرخ دستمزد برای سال پیشرو، همچنان پُرتپش میزند. عقب ماندگی حقوقهای عقب افتاده از یک سو و مشکلات زندگی و دوران طاقت فرسای کرونایی و بیکاری میلیونی، فروریزی نظام تولید و بحران اقتصادی حاکم برجامعه، از سوی دیگر باعث شده تا این نگرانی هر روز بیشتر از روز گذشته دهن باز کند....
امروز و در دل مرگ آفرینی ویروس کووید ۱۹ در سراسر کشور، بی سیاستی حاکمیت و اعمال سیاستهای نابخردانهی شخص اول نظام، در مقابل واکسنه کردن جامعه ما شاهد تکانههای وسیع و گستردهی اعتراضات سریالی در جای جای کشور طی هفتههای اخیرهستیم.
ازجمله: تحرکات سریالی پرستاران و کارکنان بیمارستانها، دوشنبههای کشاورزان اصفهانی، تحرکات سریالی کارگران شهرداریها در برابر پیمانکاران، اعتراضات سریالی کارگران سهام عدالت کشور، اعتصاب کارگران پتروشیمی سنندج، اعتراضات سریالی کارگران راه آهن، اعتراضات سریالی کامیونداران در جای جای کشور، اعتراضات روستائیان به حقابه، تحرکات دور تازه کارگران هپکو، از رمق نیافتادن حرکات کارگران نیشکرهفت تپه، تحرکات سریالی کارگران پالایشگاهها و آغاز حرکات کارگران و کارکنان نفتگر... مجموعهی این اعتراضات رو به گسترش نشانگر آناست که نیروهای مطالبهگر دریافتهاند که: «فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون» و تداوم اعتراضات در خیابان اسن که پاسخگوی حق آنان در دوران سخت کروناییست.
روزشمار کارگری هفته طی هفته های گذشته تا به امروز تمامی تحرکات بازنشستگان را بازتاب داده است. گروههایی از بازنشستگان مطالبه گر با همه مشکلات جسمی و کبّرسن، در شرایط کرونایی تا به امروز در بیش از بیست شهر به خیابان آمده اند و بر مطالبات خود تاکید کرده اند و با طرح شعارهایی نظیر «فقط کف خیابان / به دست میاد حق مان!» صراحت داده اند که اعتراضات سریالی را همچنان تا رسیدن به مطالبات شان ادامه خواهند داد. درست به همین دلیل است که برابر برخی گزارش ها، برخوردهای امنیتی و تهدیدات و تلاش های عوامل وابسته به این نیروها برای ایجاد تفرقه در میان بازنشستگان بیشتر شده است.
هم سرکوبگران، هم بازنشستگان و هم سایر گروههای هم سرنوشت با بازنشستگان تامین اجتماعی، از ظرفیت هایی که مطالبه گری سریالی و فرصت های همگرایی ایجاد می کند، شناخت کافی دارند.
پرستاری به عنوان یکی از دشوارترین شغلها، بعد از کرونا سختتر هم شده است. پرستاران بمثابه کادر درمان در صف اول مقابله با ویروس کرونا قرار دارند.
تصاویر بالا از دل تصاویر اخبار روز شمار کارگری هفته و خبرهای مربوط به پرستاران، ترافیک خبری ویژهای از این نیروی سخت کوش جامعه ما در دوران سخت و پُرتعب کرونایی را نشان میدهد.
برپایهی گزارشات مندرج در روز شمار هفته، در دورهی اخیر پرستاران به اشکال گوناگونی مانند: تجمع در محیط کار، ارسال نامهی اعتراضی، تهیهی طومار، راهاندازی پویشِ «اجرای قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری» و اعتراض خیابانی، مشکلات خود را عنوان کردهاند، اما علیرغم وعدههاییکه به آنان دادهاند، مطالبات آنان همچنان بی پاسخ مانده است و مقامات مسئول نظام جمهوری اسلامی، خواستههای این نیروی رنج و کار جامعهی ما را خاصه در شرایط کرونایی، بی توجه و تعارف به یکدیگر پاس می دهند تا پاسخ قانع کننده و کاربردی و کارساز به پرستاران آنان نداده باشند.
.... در طول اعتصاب طولانی مدت کارگران نیشکر هفت تپه، مجموعه دیدارها و دخالتگری نمایندگان کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، تدارک جلسات مختلف در مجلس اسلامی، تحقیق و تفحص دیوان محاسبات، بهعنوان بازوی نظارتی و اصلی مجلس اسلامی ، دخالت سازمان بازرسی کل کشور، روشدن پروندهی مفاسد اقتصادی کارگزاران نیشکر هفت تپه (اسدبیگیها و رستمیها و همپالهگیهای آنان) در دستگاه قضایی، جابجایی در سطح مسئولین سازمان خصوصی سازی، کشاندن پای نمایندگان دولت به این موضوع در کنار استاندار خوزستان (غلامرضا شریعتی) و سر انجام دخالتگری «هیئت داوری» نشان داد که سه قوه سیاست گذار (دولت، مجلس و قوه قضایی) همه دست اندرکارند تا این در برهمان پاشنه بچرخد و هیچ گرهی از مشکلات کارگران وا نشود!
درایران و خارج از ایران، بازنشستگان جزء گروههای فراموش شده جامعه مزد و حقوق بگیران هستند. برآنم تاکید بورزم؛ بازنشستگان امروز، کارگران، معلمان و مزدبگیران دیروزند تا نشان بدهم که درشرایط امروزین زندگی شان که باید دوران استراحت و آسوده گی باشد، همچنان درکارند تا به قول و قرارهای لازم خود دست یابند.....
.... در پهنهی رودرروییها از آنروز تا کنون، این خیل وسیع جمعیت ۹۹ درصدی جامعهی ما یعنی کارگران، معلمان، پرستاران، سایر مزد بگیران جامعه مانند بازنشستگان کشوری، لشگری و فرهنگی و بازنشستگان «مشاغل سخت و زیان آور» امروز که کارگران و کارمندان دیروزند به همراه خانوادههایشان و حتی بیکاران امروز که کارگران دیروزاند، دانشجویان و فارغ التحصیلان، عملاً به دشوارترین شکل ممکن روزگار میگذرانند.
دشواری زندگی و معیشت این جمعیت میلیونی، امروز در تمامی زمینهها خود را در وضعیت کارگران قراردادی و روزمزد، خاصه کارگران ساختمانی و دست فروشان، زنان سرپرست خانواده که در متروها دستفروشی میکنند، باربران و کولبران با بسته شدن خطوط مرزی خطه کردستان و کودکان کار، نیروی وسیع زحمتکشان روستایی و مشکلات تولید آنان... همه و همه خود را نشان داده است. به گونهای که پیگیری گزارشهای نوشتاری و تصویری آن در سطح شبکههای مجازی استخوان خرد میکند!....
دادگاه میرعلی اشرف عبدالله پوریحسینی، رئیس سابق سازمان خصوصی سازی در دست انجام است.
در وارسی کاسبکاران اقتصادی طی یک و دو سال اخیر ما شاهد دادگاه فرمایشی و نمایشی بابک زنجانی با قاضی مقیسه - اکبر طبری، معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضائیه به ریاست قاضی بابایی - دادگاه پرونده هفت تپه اسدبیگی و شرکاء به ریاست قاضی مسعودی مقام و ... دادگاه اخلال ارزی ۶۰ میلیون یورویی و غیره را شاهد بوده ایم. همه این دادگاهها در پیکره بی در و پیکر دستگاه قضایی اسلامی - غیر از مورد زندان بلند مدت تراشیدن برای اکبر طبری که از قول غلامحسین اسماعیلی آمده است :« محکومیت اکبر طبری به ۵۸ سال و ۹ ماه و ۲۰ روز حبس و هزار میلیارد ریال جزای نقدی، در صورت قطعی شدن دادنامه، براساس قانون مجازات اشد ۳۱ سال حبس قابل اجرا است» - بقیه تا به امروز بی نتیجه مانده است . در این میان تنها فعالان معلم - کارگر - زنان - دانشجویان - دبیران کانون نویسندگان و مدافعین محیط زیست و اقلیت های ملی و مذهبی نظیر ( بهائیان و دراویش ) مستوجب مجازات و زندان و در بدترین وضعیت به شلاق کشاندن حق خواهی کارگر شناخته شده پارس خودرو داود رفیعی و مجازات اعدام فعال رسانه ای و مسئول کانال تلگرامی "آمدنیوز"، روح الله زم را شاهدیم.
۷۴ ضربه شلاق برگردهی کارگر اخراجی داود رفیعی؛ این است رأفت و عدالت دستگاه قضایی در حاکمیت ضد کارگری جمهوری اسلامی ایران! انتشار تصویر رد خونین شلاقها بر پشت نحیف کارگر، امروز و در سطح شبکههای اجتماعی از داود رفیعی، مرد سال ساخته است. کافی است نام "داود رفیعی" را در گوگل جستجو کنید و آنگاه نفرت مردم را که تاوان این عمل سراسر ننگین و ضد تاریخی نظام در ماه آذر است، را ببینید. از منظر جامعه و جنبش آزادیخواهی ایران در داخل و خارج از کشور، این جنایت قرون وسطایی به نشانهی انتقام سخت آمران و عاملان جمهوری اسلامی بر بدن کارگر مبارز پارس خودرو، که تنها به دلیل فعالیت صنفی و در اعتراض به حکم اخراجش صورت گرفته است، نفرت و خشم همگان را برانگیخته است.
مدخل بحث:
این پرسش اساسی برای جامعهی کارگری و بیکاران سرگردان ما مطرح است: تکلیف میلیونها نفری که به دلیل رکود اقتصادی از انتهای سال گذشته تا به امروز، گروه گروه بیکار شدهاند یا خواهند شد، چیست و چه کس و کسانی پاسخگویند؟ دستیابی بدین پاسخ به کنکاش خبرهای روزشمار کارگری هفته انجامید که با هم مروری بدان خواهیم انداخت.
ایران امروز به مرحلهی سوم پیشرفت اپیدمی کووید ۱۹ رسید و این ویروس همواره در جای جای کشور مرگ میآفریند و همین مرگ روزافزون، حاکمیت اسلامی و دولت روحانی را بعد از دورهی طولانی مقاومت مقابل ویروس، سرانجام آنچه از شهر مقدس قم به دیگر شهرها سرازیر شده بود و پذیرش «مرگ حق است» و به هیچ گرفتن زندگی مردم، برآن داشت که در برابر بحران عظیم و فلاکت بار اقتصادی عقب نشینی کنند و به نوعی بعد از وضع برخی جریمه تراشیها و نتیجه نگرفتن از آن، سرانجام مردم را طی بخشنامهای به خانه نشینی وا بدارند.....
آزادی فعالان دستگیرشده و زندانی، بازگشت به کار پانزده تن از کارگران اخراجی و اعلان تعیین تکلیف با اسدبیگی و شرکاء و حدت گرفتن اخبارمربوط به صنعت نیشکرهفت تپه، برآنم داشت کارنامهی طولانی مدت اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه، از خرداد ماه ۱۳۹۹ به این سو، خاصه در برابر آنچه طی دو ماه مهر و آبان کارگران هفت تپه روزانه به شکل ناباورانهای با آن مواجه بودند را موشکافانهتر و بر پایهی مواضع سندیکای نیشکرهفت تپه، بهمثابهی تشکل پایدار و مستقل در جنبش اتحادیهای ایران - که تبلور مواضع آنان را میبایست در کانال تلگرامی سندیکای هفت تپه دنبال کرد – پیگیری و مطرح کنم. دراین میان تلاشم برآنستکه فرایند پیشرفت این مبارزات و تأثیرآنرا در مقابله با سیاست خصوصی سازی بر کل جنبش کارگری ایران مورد داوری همگانی قرار دهیم.
آنچه در صحنهی عمومی جامعهی ما دیده میشود، نشانگر این است که بحران عمومی کشور از فاجعه عبور کرده و به طرف یک چیز عجیب وغریب در حال پیشروی است. اینکه مردم تا کجای کار تحمل کنند و کی و کجا خود را سازمان بدهند، نقشهی پیش روی ماست؛ شاید همچو آبان ماه ، آبانی دیگری از راه برسد. آن روز دیر نیست!
دراین روزهایی که کرونا در داخل ایران و زندانهای کشور بیداد میکند. برای آزادی هر کارگر مطالبهجو و فعال اجتماعی و فرهنگی عدالت طلب که حقوق خود را مطالبه میکند، آنگاه که بازداشت میگردد، میلیونها تومان وثیقه میگیرند یا وقتی میخواهند بر حقوق ناچیز کارگران و کارمندان عادی مالیات ببندند، با طرح دو فوریتی و به سرعت نور آن را تصویب کرده و به مرحلهی اجرا میرسانند. اما برای صاحبان سرمایه، خواه مالکان خانههای خالی باشند و یا حجرهدارانِ کلان و... چندین دوره بررسی میکنند اما در نهایت سعی میشود آن را به فراموشی بسپارند. یک نمونه گرانی مسکن مهر، که «گرانی مسکن» همچنان رکورد میزند. ایلنا از گزارش اخیر وزارت مسکن و شهرسازی خبر داده که نشان میدهد که از ابتدای ۹۷ تا تابستان ۹۹، قیمتِ مسکن حدود ۵۰۰ درصد رشد داشته است؛ محاسبات رسمی نشان از افزایش ۱۱۰ درصدی قیمت مسکن در یک سال گذشته دارد و همه دادهها موید عمق فساد موجود است. تناقض آپارات موجود، برای پیشرفت کار خود قانون میسازد. مثلاً از منظر اینان، تراکم فروشی قانونی است. میلیونها مترمربع هوای عمومی تهران را میفروشند که برجها و مجتمعهای آنچنانی بسازند و قانونی است ولی حاضر نیستند یک متریا نیم متر زمین در خیابان را در اختیار یک دست فروش قراربدهند و غیرقانونی است. راست هم میگویند غیرقانونی است و سدمعبر... به عبارتی تو میتوانی هزار متر هوا را با پرداخت پول به شهرداری به اشغال خودت در بیاوری.
درباب بحران مسکن؛ اگربخواهیم بی تعارف صحبت کنیم، این کلاف سردرگم نیزبه مانند همهی آنچه که درعرصهی اقتصاد ایران میگذرد مافیای خودش را دارد. دولت قانونی را به عنوان مالیات برخانهی خالی تصویب کرده، اما به گفتهی دکتر حسین راغفر اقتصاددان، ارادهای برای اجرای آن ندارد: «مافیای مسکن در مجلس هم رخنه دارد که این افراد اجازه نمیدهند مالیات برخانههای خالی به اجرا برسد و به بهانههای مختلف دراجرای آن سنگ اندازی میکنند». به گفتهی راغفرورود بانکها به عرصهی ساخت و ساز ملک به عنوان یک سرمایه گذاری، موجب قفل شدن منابع بانکی شده و همین مسئله و نبود پول یکی از اصلیترین عوامل رکود بازارمسکن است.
بحران مسکن در برابر بساز و بفروشهای در مقیاس بزرگ و آرشیتکتها و مهندسان سازهای که به دستگاه پول سازی وابستگی تقریباً مطلق دارند، مدام راه حل و نسخهی ناپیچیده میپراکنند که ای بابا ما خانه کم داریم و این است علت افزایش قیمت و تب آلودگی بازار مسکن و این درحالیستکه «حدود دو میلیون و ۵۰۰ هزار واحد مسکونی خالی در کشور وجود دارد، حال اگراین مساکن با وضع مالیات برخانههای خالی به درستی ساماندهی شود، میتوان بازار پرتلاطم مسکن را مدیریت کرد.»
بحران مسکن بدون تغییر ریل اساسی اقتصاد ایران و پایان دادن به سیاست های نئولیبرالی و تاخت و تاز «باز آزاد» و «دست نامرعی» آن، بدون برچیدن بساط حاکمیتی که پاسدار اصلی رویکرد بحران زده کنونی است، بدون درهم شکستن بورژوازی مستغلات و بیرون کشیدن مسکن از بازار دلالی و سوداگری و تبدیل آن به وزنه ای برای احیای اقتصاد و افزایش اشتغال از طریق تولید مسکن اجتماعی، بدون قدرت متشکل بی خانمان ها و بدمسکن ها، اجاره نشین ها در قالب اتحادیه های مستقل نیرومند، نه تنها حل نخواهد شد که سلب مالکیت مسکن گسترده تر، خشن تر و پیامدهای مخرب آن بربافت اجتماعی دامنه دارتر خواهد بود....
بحران کرونا و تعطیلی مراکز آموزشی یا آنلاین شدن این مراکز، غیررسمیکاران در حیطه ی آموزش را از امرارمعاش ثابت محروم کرده است؛ دراین شرایط، حقوق معلمان رسمی پرداخت میشود اما بسیاری ازنیروی کارشاغل درحوزه ی آموزش ازدریافت دستمزد ودرآمد بازماندهاند. مربیان مهدکودکها یکی از این گروهها هستند. با بسته شدن مهدکودکها به خاطر کرونا، چند هزار مربی شغل خود را از دست دادند واین مراکز تا آستانه ی ورشکستگی پیش رفتند. مربیان مهدکودکها به امید اینکه نمایندگان مجلس فکری به حال آنها کنند، مقابل مجلس تجمع کردند. سازمان دهندگان این مجموعه که چندین سال سابقهی کاردارند، خواستار جذب در سیستم آموزش و پرورش هستند؛ آنها از بلاتکلیفی شغلی به ستوه آمده و می گویند: « در حال حاضر جذب ما مربیان در هالهای از ابهام قرار دارد؛ ما کاردیگری به جز تدریس بلد نیستم و با شرایط فعلی، در تامین نان شب خود درماندهایم.»
با همه تلاشهایی که فعالان حقوق کودک طی این سالها داشتند و هزینهی بس سخت بیکاری از کار، دستگیری و زندان و تبعید را به جان خریدهاند، همچنان قانون منع کار کودک درعمل هیچ جایگاهی ندارد و کمترین امیدی به تغییر، در شرایط موجود نیست. مگر اینکه در سلسله اقدام جنبش تودهای و با بهپا خاستن همهی کنشگران اجتماعی، چهرهی شهر را از وجود کودکان زبالهگرد پاک کنیم. تا زمانی که این نشود، مافیای شکم پرست و دستهای توطئهگر، دلالی و واسطهگری با سودجویی تمام ازهرمنفذ و سوراخی، آیه و فتوای آیتی نوخاله، سود میجویند و به کثیفترین شکل ممکن به دور از چشمان جامعه در نبود رسانههای مستقل از کودکان خیابانی وکار، این نیروی برده دارانه، ارزان و خاموش بهرهکشی خواهند نمود. اما در برابر کارگران شهرداریها، همانگونه که پیشتر آوردم، هیچ راهی جز ادامه اعتراض و اعتصاب و سازماندهی سریالی اعتراضات به پهنهی محلات شهرها و گره خوردن با مردم پیرامون، ضمن طرح مشکلات خود از وجود پیمانکاران، اتحاد و به هم پیوستگی تحرکاتشان با استفاده از ظرفیتهای جدید شبکهسازی در اینترنت، به هم پیوستهشدن ها و با افزایش دامنهی آن، تأثیراعتراضات خود را نیزبیشترازپیش سازند. دستیابی به این مهم برای رفتگران زحمتکش در شرایط فعلی ممکن است.
در بستر چنین بده و بستان ناسالمی، کارگران زیادی تحت تأثیر برونسپاریهای بیقاعده هستند و مشکلات معیشتی فراوانی دارند. لایه لایه شدن کارگران شهری طی قراردادهای پیمانکاری و مواجهه با پیمانکاران متفاوت، هرچه بیشتر باعث تضییع حقوق کارگران شهرداریها شده است. آیا زمان حذف و خلع ید پیمانکاران نرسیده است؟ امروز کمپین سازمانیافتهی علیه خصوصیسازی، خلع ید بخش خصوصی ناظر بر همین لغو شرکتهای رانتخوار پیمانکاری، حلقهی جدی رودرویی نیروی کار و سرمایهی جامعهی ما است و که در مبارزات کارگران شهرداریها نیز برای آن باید طرح و نقشهی راهنمایی روزانه سازمان داد. کارگران شهرداریها در پهنهای به وسعت تمام کشور با مشکلات یکسان و مطالباتی واحد مواجهند که میتوانند با اتحاد و بههم پیوستگی با استفاده از ظرفیتهای جدید شبکهسازی در اینترنت، به هم پیوسته و اعتراضات خود را وسعت بخشند و با افزایش دامنهی آن تأثیر اعتراضات خود را نیز بیشتر از پیش سازند.